در ترجمه شعر گاه وزن و قافيه در زبان اصلي چنان وزنه سنگيني دارد كه آدم از خير ترجمه مي گذرد. اما گاهي هم توسني دلربا پيدا مي شود كه پس از چند زماني چموشي و بد قلقي رام مي شود و تورا مي برد به آن دور دست هايي كه شا عر را برده بود. اين جاست كه خستگي بخار مي شود و تو با آسودگي بيشتري تر جمه را بر سيني به خواننده تعارف مي كني. يكي از اين موارد اين شعر كارل سند برگ بود. ديدم بد نيست با درج هر دو زبان با دوستان اهل بخيه و يا علاقمند تجربه اي را به كنكاش بكشانم. اين شعر را از مجموعه » براي تو ماه نغمه سر دادم» نشر مرواريد به ترجمه خودم نقل مي كنم:
خيابانگرد
در ميان سايه هاي چهار راه
زني در تاريكي فرو مي رود و به انتظار مي ايستد
تا به سر رسيدن پليسي دو باره راه افتد
با لبخندي شكسته،
ماسيده بر صورتي رنگ شده روي استخواني خسته،
و چشماني به حسرت نشسته.
تمامي شب عرضه مي كند به رهگذران آن چه را كه مي خواهند
از زيبايي افسرده اش، از تن پژمرده اش، از روياهاي به باد سپرده اش
و كسي چيزي نمي پذيرد.
Traffickers
Among the shadows where two streets cross
A woman lurks in the dark and waits
To move on when a policeman heaves in view.
Smiling a broken smile from a face
Painted over haggard bones and desperate eyes
,All night she offers passers-by what they will
Of her beauty wasted, body faded, claims gone,
And no takers. ,
5 دیدگاه
Comments feed for this article
مارس 8, 2008 در 6:00 ب.ظ.
ژاله
زيباست. خوشحالم كه از خير ترجمه اش نگذشتيد تا دوستداران شعر در لذت همراهي با شما و شاعر سهيم باشند.
مارس 9, 2008 در 4:31 ب.ظ.
ماه می
سلام رفیق نازنین و دوست داشتنی. ترجمه ات زیباست مثل همیشه. درست نمی دانم و این فقط حدس و گمانه زنی است. فکر می کنم در سطر اول مقصود از Shadows رهگذرهای بی روح و شبح وار باشد اما از نسخه فارسی چنین برداشت نمی شود.
قربان روی ماه و روح مهربانت
مارس 9, 2008 در 6:54 ب.ظ.
pouricom
ماه مي عزيز
به نظرم مي رسد كه حق با تو باشد. رهگذران شبح وار( كه البته اگر مي خواستم اين را ترجمه كنم بايدواژه در خور تري برايش پيدا مي كردم) از نظر معني بيشتر مناسب است تا سايه ها. كاش پيش از ترجمه آن را خوانده بودي و نظرت را مي گفتي. ممنون. ا. پوري
مارس 15, 2008 در 7:10 ق.ظ.
شهاب
http://uk.blog.360.yahoo.com/blog-sFyw.WAic6cBF2hzxyuHGckdgw–?cq=1&bid=62&yy=2008&mm=3
آوریل 12, 2008 در 10:13 ب.ظ.
barayeto
من برداشتم اما تقاطع دو خیابان بود از متن انگلیسی.البته من رو چه به فضولی تو کار استاد….همیشه از نوجوونیم عاشق ترجمه های شما بودم.حالا هم مواظبم که موقع ترجمه کلمات شما را تقلید نکنم.اما فکر کنم خیلی هم موفق نیستم.