شعري از خوان رامون خيمه نز( اسپانيايي )
برهنه سر تا پا
آمد
پاك و زلال
جامه اي از معصوميت بر تن
و من دل باختم به او چون كودكي.
آنگاه لباس هايي بر تن كرد
رنگارنگ و گوناگون
و من نفرت از او را تجربه كردم
بي آن كه خود بدانم.
زيور به خود آويخت
چون ملكه ها
پر غرور و نخوت
خشمي تلخ و پنهان از او در دلم شعله زد.
…و يكباره جامه از تن در آورد
ومن به رويش لبخند زدم.
تنها نيمتنه كهنه معصوميت را بر تن نگاه داشت
باورش كردم
و به رويش لبخند زدم.
نيمتنه را نيز از تن كند
و در برابرم ايستاد برهنه سرتاپا…
آه اي شعر اي شور زندگي ام
برهنه مي خواهمت،اي هميشه با من.
19 دیدگاه
Comments feed for this article
فوریه 13, 2009 در 1:10 ب.ظ.
ساره دستاران
چه خوب كه بعد از مدتها با شعر بهروز شديد
فوریه 14, 2009 در 4:43 ب.ظ.
غزال
برهنه دیدنش که کار هر کس نیست !
بعد از مدت ها …برای من مثل مرهمی بود بر درد دوری چند وقته از ادبیات ……به اضافه این که نمی دانم چرا مرا به یاد رمان آخر مارکز هم می اندازد …پراکنده نوشتم …ببخشید.
فوریه 15, 2009 در 8:44 ب.ظ.
اهور
سلام. شعر زیبایی بود و ممنون از ترجمه زیباتان
فوریه 18, 2009 در 2:48 ب.ظ.
تا آخر دنيا برايت مينويسم
نشست نقد و بررسي مجموعهي شعر «تا آخر دنيا برايت مينويسم» سرودهي عليرضا بهرامي برگزار ميشود.
اين نشست در ادامهي سلسله نشستهاي نقد و بررسي كتاب روشن ساعت 16:30 روز شنبه (سوم اسفندماه) با حضور عليرضا طبايي، محمد رمضاني فرخاني و آرش شفاعي در خيابان سميه، بين خيابان بهار و مفتح (ضلع شمالي، بعد از برج سپهر) برگزار خواهد شد.
فوریه 18, 2009 در 8:39 ب.ظ.
حسین
به ارامی رفتن یک رود بود .از کجا و به کجارفتنش اینروزها مهم نیست .خیلی از مسیرها تا ابد خودشان هیچگاه نمیرسند اما ما که از ابدشان بیخبر میمانیم ! خودشان را دریابیم بهتر است
زیبا بود مثل پاییز یک درخت……..
اینروزها عشق یعنی اخرین زنی که می اید…… !انروزها عشق یعنی پرواز را بخاطر بسپار مرا نه ….
پرواز را …. سیب را نه دریا را قسمتی از یک شعرم را تقدیم به شما کردم هرچند …….
منتظر دیدن نظرتان می مانم . هوای تو را کرده ام هرچند هنوز از اتا قت بیرون نرفته ام…
راستی سلام ………….. .
فوریه 20, 2009 در 10:33 ق.ظ.
شهرزاد
سلام
به روزم با مقاله ی» کهن گرایی (آرکاییسم) در آثار محموددولت آبادی» و منتظر حضورو نظرارزشمندت.
شاد باشی و سرافراز
فوریه 20, 2009 در 1:11 ب.ظ.
احسان رضایی
اگر مرد بینایی را در راه ببینی
نه با کلام به او سلام کن ، نه با سکوت .
(هایکو شعر ژاپنی از آغاز تا امروز)
منتظر حضور پر بار شما هستم
فوریه 21, 2009 در 12:02 ب.ظ.
انسیه اکبری
سلام استاد …
خوشحالم که به روز شدید
یک سوالی داشتم … می خواستم بدونم کار ترجمه قبول می کنید یا خیر ؟!
موفق و پایدار باشید
فوریه 22, 2009 در 7:51 ب.ظ.
كبوتر ارشدي
سلام بر آقاي پوري عزيز
خواندم و لذت بردم .بله همه برهنه مي خواهندش ولي دير برهنه مي شه…به روزم با :separouk.persianblog.ir
فوریه 26, 2009 در 9:24 ب.ظ.
asghar nouri
سلام آقای پوری عزیز
از خواندن این شعر لذت بردم. مثل همیشه ترجمه تان زیباست.
هنوز رمان تان را نخوانده ام. می خواهم عید که به تبریز می روم بخوانمش. فکر می کنم آن جا بیشتر ازش لذت می برم.
گاهی جسارت می کنم و چیزی از فرانسه ترجمه می کنم. لطفا به وبلاگ من سر بزنید.
یاشاسین
فوریه 26, 2009 در 10:30 ب.ظ.
ميثم رشيدي
سلام بر شما…
امروز خواندن رمانتان را تمام كردم…
چقدر خوش گذشت در سفري كه با شما يه لنينگراد داشتم…
قلمتان توانا…
مارس 2, 2009 در 10:27 ب.ظ.
بوالحسنی
http://persianblog.ir/artist-bloggers.aspx
مارس 3, 2009 در 3:39 ب.ظ.
فریاد ناصری
اولین کامنت بعد از وقتها دزدکی آمدن و رفتن /زیبا بود و سر شار/درود
مارس 7, 2009 در 10:54 ق.ظ.
فاطمه اختصاری
(((ببخشید دندانتان توی گردن من است!)))
سلام دوست خوبم! به روزم با کلی شعر و مطلب و خبر و …
(((به چیزهای قشنگی که هست فکر بکن!!)))
….الف. لام. میم….
«مهدی موسوی» بودن غمگین است!
….الف. لام. میم….
ميمون، به دُمت نگاه كن!
….الف. لام. میم….
«PMS» مخفف وضعيت پست مدرن «Post Modern Situation» نيست بلكه …
….الف. لام. میم….
«همين است كه عقل من ادراك مي كند»
«شمس» دارد زندگی ام را زیر و رو می کند
….الف. لام. میم….
PLOP!
او داشت قِل مي خورد!
….الف. لام. میم….
شماره چهارم فصلنامهی همين فردا بود چاپ شد
(به زمان با دید غیرخطی نگاه کنید!)
…..
(((شاعر ان خوب به بهشت مي روند، شاعران بد به همه جا!)))
(نقدی متفاوط!! و … راجع به برگزاری جشنواره های شعر کشور)
پوتين براي سربازان جديد
…
(((پرنده ی نخی ام زیر چرخ خیاطی)))
…
و ديگر هیچ!
مارس 7, 2009 در 8:58 ب.ظ.
پروانه
ممنونم از ترجمه ی این شعر زیبا!
مارس 9, 2009 در 2:53 ب.ظ.
رضا مرتضوی
سلام . به روزم با شعری جدید آقای پوری [گل]
مارس 14, 2009 در 11:22 ب.ظ.
شهرام بهمنی
ترجمه های شما رادوست دارم چون نان ونمک!
مارس 24, 2009 در 8:27 ب.ظ.
Asghar Nouri
سلام
سال نو مبارک
خوش باشی
مِی 12, 2009 در 6:35 ق.ظ.
ونوس
سلام دوست تازه من
قلمت به دل نشست
مهمان نوازی را از مادر یاد گرفتم
به کلبه خرابه ام بیا
منتظرتم