۱۳۹۲ سه شنبه ۲۲ مرداد اقای وزیر!
احمد پوری . مترجم و نویسنده
از من خواستهاند درباره انتظاراتم از شما در آغاز صدارتتان چند سطری بنویسم. این درخواست به این سبب بوده که من عضو کوچکی از خانواده فرهنگی کشورمان ایران هستم و شما متولی فرهنگ آن. کاری که برعهده شما نهاده شده از سویی بسیار دشوار و از سوی دیگر بسیار ماجور است چرا که اگر خوب به فرجام رسد خدمات شما تاریخ مصرف طولانیتر خواهد داشت و تاریخ، چهره شما را بیش از دیگر همکارانتان بهیاد خواهد آورد. من و شما امروز پس از گذشت نزدیک به 800سال هنوز میدانیم حافظ کیست و متولیان فرهنگی آن زمان که او را یاری دادند یا او را در تنگنا نهادند و مانع نشر آثارش شدند، کهها بودند. اما شاید اصلا ندانیم که نام آن غرامتگیر از زحمتکشان آن زمان که بوده است و چه کسی نرخ مالیات و درصدی را که باید کشاورزان به مالکان میپرداختند، تعیین میکرد. امروز حافظ مانده است و همچنان میلیونها نفر از انسانهای گیتی را از رود پرخروش هنر خود سیراب میکند و آن کسانی که او را در این عرصه یاری دادند تکریم میشوند و آنان که در پی آزار او بودند، نفرین. آقای وزیر! شما با اصحاب فرهنگ این مرز و بوم روبهرو خواهید بود. کسانی که به اعتبار راهی که انتخاب کردهاند، نه در پی خشونتی هستند و نه آزار انسانها را در سر میپرورانند. آنها نیز همچون هر انسان دیگری، کامل نیستند و در این راه گاه در شناخت سره از ناسره درمیمانند و گویا شما و یارانتان در وزارتخانه مسوول هدایتشان به راه درست هستید. آقای وزیر! فکر میکنم همه بیتوافق رسمی و امضاشده به این باور داریم که هر جامعهای باتوجه به ویژگیهای فرهنگی و اعتقادیاش بهطور طبیعی خطوط قرمز و غیرقابل عبوری برای حرکت فرهنگی افراد قایل است. گاه این خطوط، حتی نیاز به بخشنامه و تذکر ندارد و هر عقل سلیمی آن را میشناسد. اگر در مواردی غیر از این باشد، میتوان آنها را با شفافیت و قانونمداری در معرض دید گذاشت تا حرکت در چارچوب آنها آرامش و آسودگی بیشتری برای جامعه به ارمغان بیاورد. زمانی که سلیقههای مختلف هر کدام با دلایلی کاملا شخصی که گاه حتی تفاوت فاحش با دیگری دارد اقدام به ترسیم خطوط قرمز و غیرقابل عبور کردند، آنگاه پریشانی و سردرگمی در حرکت و یأس و نامیدی در آفرینش پدید خواهد آمد. انتظار من، همانگونه که گفتم به عنوان عضو کوچکی از جامعه فرهنگی کشور، از شما این است که در اجرای باید و نبایدها در عرصه فرهنگ قانون را بهجای فرد ملاک کنید و از یاد نبرید که خیل عظیم پویندگان فرهنگی خود بیآنکه نیازی به راهبر داشته باشند سره را از ناسره میشناسند چرا که سعادت انسانها نه در داخل یک مرز مشخص جغرافیایی و نه در محدوده خط زمانی معین دغدغه آنهاست و آنها با آفرینش اثر فرهنگی و هنری خود را در معرض داوری زمان نامحدود و مکان بیمرز
قرار دادهاند.

بیان دیدگاه
Comments feed for this article